روگا

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است.

معجزه‌ی زبان

شنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۱۵ ق.ظ
نویسنده : سارا -!

وقتی شروع می‌کنی زبانی‌ را یاد بگیری، ناخودآگاه طی این فرآیند یک شخصیت دیگری هم در درونت شکل می‌گیرد. به نظرم این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است و حتما اتفاق می‌افتد. 

المان‌هایی مثل اینکه در چه سن و سالی و شرایطی زبان مورد نظر را آموخته‌اید، روی شخصیت در حال شکل‌گیری اثرگذار است.
این شخصیت مثل این می‌ماند که شما در کشوری که مهد آن زبان است، یک زندگی موازی دارید و در مواقع نیاز از این شخصیت و زندگی موازی استفاده می‌کنید.
مثلا برای من ورژن انگلیسی بلدم، دختر پر شر و شوری‌ست که غالبا نگران کلماتش نیست و از بی‌ادبانه بودنش پروایی ندارد. دختری است سخت‌کوش که موفق است و در عین حال خیلی راحت غمگین نمی‌شود و قوی است. حتما به همین دلیل است که در موقعیت‌های سخت زندگی، مغرم ناخودآگاه سوییچ می‌کند روی زبان انگلیسی تا آن دختر پرشر و شور با ادبیات جسورانه اش مشکل را تا حدی برای ذهنم ساده کند‌.
این روزها که درگیر یادگیری زبان فرانسوی شدم، شخصیت جدیدی که در حال شکل‌گیری است به نظر میرسد چیز متفاوتی از آب دربیاید. تا الان می‌توانم بگویم دختریست عاشق پیشه که چرخزنان مسیرش را طی می‌کند و با عطر گل‌ها ذوق می‌کند و روح لطیفی دارد. احتمالا زمانی که دنیا کاری کند که سخت شوم و لطافتم از بین برود، ذهنم برای ایجاد تعادل دست به دامن زبان فرانسوی شود.

درونِ بیرونی

شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۷، ۱۱:۵۵ ب.ظ
نویسنده : سارا -!
چیزی از درون مرا به خود می‌کشد.
چیزی بیرونم را به درون می‌کشد و بعد آرام آرام بیرونم را می‌خورد. مثل جیوه‌ای که روی طلا می‌ریزد و بعد طلا را نابود می‌کند. بعد درونم خوشحال از قلمرویی که به‌دست آورده، شروع می‌کند به حکمرانی.
مغزم را در دست می‌گیرد و دیگر همه چیز طبقه خواسته‌اش پیش می‌رود.
دیگر کنترل هیچ چیز در دست من نیست. درونم حرف میزند، راه می‌رود، خوشحال و ناراحت می‌شود و هر چه که هست و نیست را تعیین می‌کند.
ضربان قلبم را تنظیم می‌کند. تنظیم که نه. میاید گند می‌زند به همه چی در واقع!
برای خودش هرکاری می‌کند و خلع سلاحم کرده و من به سان طفلی ناتوان نشسته‌ام و نگاه می‎کنم که تا کجا قرارست پیش برود؟
و باید درونم که بیرونم را به نفع خودش تسخیر کرده از همه پنهان کنم.
چطور می‌شود چیزی که تمام وجودم را گرفته نشان ندهم؟