- مهاجرت رو به وقتی دیگر موکول کردم. چون خسته بودم و آدم خسته توانایی شروع یک مرحلهی گنده و جدید رو نداره. دقیقا یک هفته بعد از آزمون GRE تصمیم گرفتم مهاجرت رو خط بزنم و لااقل یک سال یا تا بعد از ارشد، یک زندگی آرومتر از این نظر داشته باشم. اگرچه هنوزم هدف اصلیم مهاجرته ولی خب واقعا خسته بودم. میفهمین چی میگم؟
- خب همونطور که از بخش قبلی مشخصه، در حال خواندن مقطع ارشد هستم و امیدوارم خوب پیش بره همه چیز. کمی باید جدیتر بگیرم . بهتر برنامه ریزی کنم و امیدوارم بتونم به انچه که میخوام برسم.
- قید کار تمام وقت یا پاره وقت مرتبط با رشتهم رو زدم چون طبق مشورتی که کردم، اگه بخوام خوب درس بخونم، کار تداخل خواهد داشت. پس هنوزم به نویسندگی از نوع بازاریابی محتوایی، ادامه میدم و حس میکنم اخیرا مقادیری رشد کردم و یه کم بهتر شدم. یعنی میخوام بگم مسیر روشنتره و بهتر میفهمم در حال چه کاری هستم. دوست دارم مسیر به سمت استراتژیست محتوا شدن پیش ببرم ولی خب وقت زیادی لازمه تا یاد بگیرم.
- این روزها به طور بیرونی و غیرشخصی خوب نیست اما شخصا خودم حال بهتری دارم و با خودم بهتر رفتار میکنم و آرامش بیشتری دارم. خیلی برام مهم نیست بقیه در حال چه کاری هستن و دارن به کجا میرسن. به طور مثال امروز در حذف و اضافه، بدون اینکه فکر کنم خب حالا بچهها از من جلو میزنن و این حرفا، حذف کردم چون برای من، تکرار میکنم برای من سنگنین بود و کیفیت خیلی چیزها رو تحت تاثیر قرار میداد. پس حذف کردم:))) به هر حال من تمام زندگیم درس نیست و دانشجوی کارشناسی نیستم که ناآگاه باشم و میدونم چه خبره.
در نگاه اول از عنوان این سری از پستها اینطور برمیآد که نویسنده داره شرح یه مدتی که نبوده رو در چند قسمت مینویسه. ولی خب در حقیقت این زمانِ طولانیِ نبودن بینِ خودِ هر دو پسته. و این جالبه!
+ ایشالا که در زمان و مکان، هم بهصورت لوکال و هم بهصورت گلوبال، همهچی خوب و رضایتبخش پیش بره!