- نیاز به یه کپی از خودم دارم که بشینه پروژه کارشناسیمو انجام بده چون الان دوتا دو هفته گذشته از وقتی که استاد تعیین کرده بود تا یه گزارش بنویسم و دریغ از یه مقاله خوندن حتی. بگو یه خط اصلا. جواب منفیه در هر صورت.
- هر شنبه و دوشنبه بعد از کلاس فرانسه، رو ابرها بالا و پایین میپرم و مجددا از خودم میپرسم چرا مهندسی خوندی زن مومنه؟ چرا ارشد رو هم مهندسی میخوای بخونی زن مومنهتر؟ و قص علی هذا.
- شما هدفاتونو مینویسید میذارید جلو چشمتون؟ من یه کاغذ دارم روش نوشتم مضراب چپ رو باز کن و محکم بزن، گذاشتمش جلو چشمم. اشک استادم رو درآوردم از این بابت!
- روابط اگرچه از نظر بنده تاریخ انقضا دارن ولی شیر بدون مواد نگهدارنده نیستیم که انقد زود تاریخمون بگذره و از ترس مسموم شدن سمتون هم نیاید بابا جان. مگه نمیدونید شکلاتیم و شیرینی؟ نهایتا یکم از مزهی اوجمون فاصله میگیریم. ما رو دور نندازید.
- این دانشمندا اگه راست میگن چرا واکسن کرونا نیومده هنوز؟ بابا یه واکسن تولید کنید که عوارض جانبیش مرگ بدون درد و خونریزی باشه و یکم با سرعت بالاتر جمعیت جهان رو کم کنه. اگر امکانش هست در خواست دارم از این واکسنها به مردم شریف و غیور پاستا و کروسان خور ایتالیا و فرانسه نزنید و اجازه بدید برای ما بمونه این دو کشور:)
- شما بگین. په خبر؟
من هدفامو نمینویسم اما از بس بهشون فکر میکنم که چندان فرقی با اینکه بنویسم نداره!
دانشمندا کلاً کارشون دیوونه کردن مردمه! به جز واکسنی که هنوز نیومده، اینکه هر دو روزی یه چی میگن که دیگه قشنگ فاجعه است! یه روز میگن الکل بزنید، یه روز میگن نزنید، یه روز میگن دستکش بپوشید، یه روزم میگن نپوشید، خلاصه اسیر شدیم از دست این جماعت!
خبری نیست جز مبارزهٔ دائمی با کرونا! خودت خوبی؟