روگا

روزهایی که نبودم، چه شد؟ قسمت دوم

شنبه, ۱ آبان ۱۴۰۰، ۰۱:۰۰ ق.ظ
نویسنده : سارا -!

- خیلی خودم رو دور می‌بینم از اهداف مهاجرتیم. هیچ چیز سر جاش نیست و هیچ چیز درست پیش نمی‌ره. ناامیدم و مضطرب و اصلا نمی‌دونم باید با زندگیم چیکار کنم!

- مطابق پیش بینی خودم و خلاف آنچه مامانم تصور می‌کرد، دانشگاه تهران قبول شدم و بله از این بابت واقعا خوشحالم اما بلاتکلیف‌تر شدم! حالا به تمام سردرگمی‌ها مورد قبلی، الان یا بعد از ارشد هم اضافه شده!

- مقاله‌ی قبلی رو با یک سری اصلاحات برای یک کنگره داخلی دیگه فرستادیم که این بار پذیرفته شد دیگه:))) راستی دفاع هم کردم و فارغ التحصیل هم شدم دیگه کاملا!

- اگه قسمت قبل رو خونده باشین، میدونین اینجا، جای چیه و باید بگم حالا احساس پیری می‌کنم در این حوزه!

- کار پاره وقتم ادامه داره اما می‌خوام ببینم اگه میشه یه جایی مرتبط به رشته‌م به صورت پاره وقت شروع به فعالیت کنم و انقدر منتظر تموم شدن کرونا نمونم.

- در پایان هم می‌خوام بگم آدمای دور و اطرافمون خیلی مهمن و واقعا خوشحالم که حالا کسانی اطراف هم هستن که نه تنها تخریبم نمی‌کنند، بلکه خیلی خیلی هم حالمو بهتر می‌کنند!

بالاخره من از اینجا فهمیدم کجا قبول شدی :))))) هیچی وبلاگ نمی‌شه :دی

بازم تبریک می‌گم. ایشالا که خیره.

:))))
مرسی مرسی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی