روگا

یه سکوت بی‌پناهم

سه شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۲۵ ب.ظ
نویسنده : سارا -!
داستان این است که داشتم برایتان توضیح میدادم که چه میشود آدم سکوت اختیار می کند و دلیل این سکوت چیست که هم اتاقی محترمم لحظه ای دهانش را نمی بندد محض رضای خدا و در حالیکه می بیند هیچ توجهی بهش نمیکنم بازهم مدام زر می زند! آن هم با صدایی که به خیال خودش عوض کرده و کارتونی شده و خیلی جذاب است!
خلاصه که تف به آرامشی که از ما ربوده شده است!
 
 
 
 

آدم های مزخرف

آرامش رو برات آرزو میکنم.
دعوتی به وبم
مرسی:|
من حوصله ی مهمونی ندارم!
چقدر من با این پست همزادپنداری می‌کنم! :|
خیلی وقت‌ها درگیر این مسئله‌ام. :/
فقط یه تغییر جزئی باید بهش بدم:
آن هم با صدایی که بسیار بلند است و پرده‌های گوشم را به لرزه در می‌آورد! :|
حالم از این دختر فضول  و پر حرف خود جذاب پندار اتاقم بهم میخوره!
حالا بیا این یه لیوان آب رو بخور آروم شی. :))
می‌فهمم با تمام وجود...
کاریش نمی‌شه کرد. هندزفری بذار گوشت و خودت رو مشغول کن. ؛)
:((
هندزفریم خراب شده:|
وااااااااای
من خودم خدایگان وراجیم :دی گاهیم واقعا خر میشم انگار و نمیفهمم طرف میخواد خفه شم :))
ولی خو دارم بهتر میشم :دی 
بیا دعا کنیم آدما بتونن همو بهتر یشناسن و با درک تفاوت ها با صلح و آرامش کنار هم زندگی کنن :)
پس سعی کن هیچ وقت خوابگاه نگیری
چون خوابگاه محل درک کردن نیست  و محل تحمل کردنه پس بهتره سعی کنی تا جایی که راه داره قابل تحمل باشی!
خوابگاه جاییه که باید کمی پرروگری داشت همیشه. حالا همراه با شوخی یا حتی جدی. مثلاً میشه بگی «سحر عزیزم میشه لطفا خفه شی؟» :دی
کافیه هم چین چیزی بگم تا سحر عزیزم آبروم رو در خوابگاه و دانشکده ببره:|
یه فیلم از هومن سیدی نمی‌‌تونه کمک کنه؟ :))
در این صورت فردا تیتر یک میشم که دختری هم اتاقی اش را کشت!:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی