روگا

ای شرقی غمگین بازم خورشید دراومد

پنجشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۳۹ ب.ظ
نویسنده : سارا -!

- میشه از روزای خوب، روزای بد ساخت. میشه از تموم روزای بد رسید به روزای خوب. آخرش دست خودمونه که چی بسازیم برای خودمون. مشت‌های گره شده و ابروان درهم کشیده شده یا لبخندهایی به پهنای صورت و لثه نما.

- نشسته بودم رو صندلی‌ اتاق آخر و خیره شده بودم به گوشی‌. صدام زد بیا آسمونو نگاه کن. صاف صافه. ستاره‌هاش معلومه. با هم آسمونو نگاه کردیم. بعدش گفت حالا بیا چندتا عکس بگیر ازم. دایی‌ها همیشه فهیم‌ترین موجودات روی زمینن و میدونن کجا به داد آدم برسن. مگه نه؟
- زندگی چقدر میتونه خلاف پیش‌بینی‌هامون جلو بره. بزنه تو دهنت و بگه دیدی؟ دست منه همه چی و هر کاری بخوام میکنم بی اون که بفهمی و مبدا و مقصد و دلیلی براش پیدا کنی. 
- تو سلف نشسته بودیم. نگاهش کردم. سرمو گذاشتم رو شونش. بهم گفت این تویی؟ باورمون نمیشه این تویی. تا اخر روز هزار بار دیگه هم سرمو گذاشتم رو شونش و دستشو محکم گرفتم. هزاربار دیگه هم باورمون نشد این منم.
- به زور خودمو تو بغلش جا دادم. گفتم حالم خوب نیست آشوبم. نازم کن بی‌هیچ حرفی. گفت چقدر بزرگ شدی دختر. گفتم ولی تو پیر نشو مامان.
- یه فرقی هست بین آدمی که ناراحته و حالش خوب نیست با من. من فقط معلقم. غمم نگرفته. بغضم نگرفته. فقط انگار هزارتا سوار تو دلم می‌دون.
بشنوید

ابوسارا بیرونی

آره می‌شه. :)

بدون دایی‌‌جماعت زندگی خیلی سخت می‌شد...

معلق بودن بخش آخر... می‌فهممش...
:))
اصلا دایی گلی است از گلهای بهشت:)))
کاشکی اما نمیفهمیدی...!
سلام

 وبلاگ خوبی دارید امیدورام موفق باشید

مدیر مجله اینترنتی هلو

www.holoo1.ir
مرسی!
هزارتا سوار مال سر بودا. تو سرم رخت می‌شورن. هزارتا سوار تو سرم می‌دون. سرم مثل سیر و سرکه می‌جوشه. نبود اینا؟

دیگه کار از سر گذشته، رسیده به دل!
بعله بعله. و گفته‌ مولانای ما که:
نیست بیماری چو بیماری دل.

:((
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی